معنی برده رزمنده روم باستان

لغت نامه دهخدا

رزمنده

رزمنده. [رَ م َ دَ / دِ] (نف) جنگنده. که رزم کند. جنگ کننده. رزم کننده. (یادداشت مؤلف). که بجنگد. که جنگ کند. که نبرد کند.

مترادف و متضاد زبان فارسی

رزمنده

پیکارجو، تکاور، جنگاور، جنگجو، جنگنده، چریک، مبارز، مجاهد

فارسی به عربی

رزمنده

مقاتل

واژه پیشنهادی

شاعر روم باستان

هوراس

هسیود

معادل ابجد

برده رزمنده روم باستان

1277

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری